کد مطلب:34996
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:13
آيا معاد جسماني اعاده معدوم است، چگونه اين مسأله براي عدهاي باعث شبهه شده است؟
جمعي از علماي عقائد مسأله معاد جسماني را به سوي بحث اعاده معدوم كشانده، و گفتهاند چون جسم انسان به كلّي نابود ميشود، بازگشت آن در قيامت از قبيل اعاده معدوم است، و ميدانيم اعاده معدوم، محال است، و از اينجا مسأله معاد جسماني مواجه با اشكال ميگردد.
ولي با كمي دقّت روشن ميشود، نه اعاده معدوم به آن صورت كه در معاد است محال ميباشد، و نه معاد از قبيل اعاده معدوم است.
توضيح اينكه فلاسفه دلائل متعددي بر محال بودن اعاده معدوم آوردهاند، حتي معتقدند بازگشت چيزي كه معدوم شده به عالم وجود، از اموري است كه محال بودنش جزء بديهيات است، زيرا بازگشت يك شيء بايد با تمام مشخصاتش باشد، و مسلّماً چيزي كه ديروز وجود داشته محال است امروز با تمام خصوصيات بازگردد، چرا كه يكي از خصوصياتش «وجود آن در روز گذشته» است، چطور ممكن است «ديروز» و «امروز» يكجا جمع ميشود؟ اين تناقض است.
ولي اگر از اين خصوصيت صرفظر كنيم، هيچ مانعي ندارد وجودي كه در تمام جهات عين وجود اوّل است و فقط در زمان با آن متفاوت ميباشد، ايجاد گردد. بديهي است اين موجود دقيقاً همان نيست، بلكه مثل آن است و به اين ترتبب نزاع معروف محال بودن يا نبودن اعاده معدوم بازگشت به يك نزاع لفظي ميكند، منكران ميگويند با تمام خصوصيات باز نميگردد، و طرفداران ميگويند با تمام خصوصيات «منهاي زمان» باز ميگردد.
و بدون شك هيچ يك از معتقدان معاد جسماني نميگويد جسمي كه در دنيا بود با همان قيد زمان گذشته در قيامت باز ميگردد، بلكه منظور بازگشت آن در زمان ديگر است كه از جهتي عين وجود گذشته است و از جهتي مثل آن است.
از اين گذشته، معاد به هيچ وجه اعاده معدوم نيست، زيرا روح كه معدوم نميشود، و عيناً باقي است، جسم نيز متلاشي و پراكنده و مبدّل به خاك ميگردد، ولي هرگز نابود نميشود، تنها چيزي از دست ميرود صورت ظاهري اوست، و در قيامت ذرّات خاك بار ديگر به صورت قبلي در ميآيد، اگر سخن از اعاده معدوم باشد تنها در مورد صورت است كه مثل آن در قيامت باز ميگردد، ولي وجود روح از يك طرف و وحدت مادّه جسماني از طرف ديگر، سبب حفظ شخصيّت آن انسان است، لذا ميگوئيم اين همان فرد از انسان ميباشد، چرا كه روحش همان روح، و مادّه جسماني همان، و صورت جسماني شبيه به آن است، شايد تعبير به «مثل» در آيه 81 سوره يس «اَوَلَيْسَ الَّذي خَلَقَ السََّماواتِ وَالاَرض بِقادِرٍ عَلَي اَنْ يَخْلُقَ مِثلَهُمْ» [آيا كسي كه آسمانها و زمين را آفريد قادر نيست مثل آن انسانها را بيافريند]؟! نيز ناظر به همين معني باشد.
جالب اينكه در حديثي از امام صادق (ع) در تفسير آيه «كَلَّما نََضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدِّلْنا هُمْ جُلُوْداً غَيْرُها لَيَذُوقُوا الْعَذابَ» [هر زمان پوستهاي تن آنها (دوزخيان) بسوزد، پوستهاي ديگري به جاي آن قرار ميدهيم تا عذاب را بچشد.] نساء/56 در پاسخ سؤال «ابن ابي العوجاء» كه سؤال كرد «ما ذَنْبُ الغَير؟» [گناه آن پوستهاي ديگر چييست كه ... بايد بسوزند؟!]
امام در پاسخ فرمود «هِيَ هِيَ وَهِيَ غَيْرُها» [پوستهاي نو همان پوستهاي سابق است و در عين حال غير آن است].
ابن ابي العوجاء تقاضاي توضيح بيشتر كرد و عرض نمود مثالي از امور دنيا در اين زمينه براي من بزنيد! امام فرمود «اَرَأَيْتَ لَو اَنَّ رَجُلاً اَخَذَ لَبِنَةً فَكَسَّرَها ثَمَّ رَدَّها في مَلْبَنِها، فَهِيَ هِيَ وَهِيَ غَيْرُها!» [اين همانند آن است كه كسي خشتي را بشكند و خرد كند، دو مرتبه آن را در قالب بريزد و به صورت خشت تازهاي درآورد، اين خشت همان خشت اول است، و در عين حال غير آن است]! (ماده اصلي آن همان است، ولي صورت آن شبيه صورت سابق است). (بحار الانوار 7/38 حديث 6)
پيام قرآن ج 5
ايت الله مكارم شيرازي و ساير همكاران
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.